-
این دلبستگیِ بیزمان
چهارشنبه 17 بهمن 1397 20:43
هیچ ترسی از فردایی که شاید نداشته باشمت ندارم؛ با این همه داشتنت، مگه چنین فردایی هم آمدنیست؟!؟! داشتنِ تو، در بُعد دیگهای از زمان جاریه، داشتنت توی قلب من جاودانه و ابدی و همیشگیه، همونطور که قبل از داشتنت هم برای من بودی و برایت بودم...
-
با تو، سهم من، همهی دنیا
دوشنبه 15 بهمن 1397 00:59
سهم من از تو، یک نگاه، یک عکس، یک لبخند سهم من از تو، شادی، طراوت، نفس کشیدن
-
عطرت
یکشنبه 14 بهمن 1397 21:16
عطر نفسهایت؛ که رهایم میکند در بیزمانیِ مطلق. چشمهایم را میبندم و وجودم را از عطرت لبریز میکنم. شاید کنار هم بودنمان کوتاه بود ولی همان کافی بود برای چند نفس عمیق و حک کردن عطر دلپذیرت در ناخودآگاه وجودم. چشمهایم را میبندم، لبخند میزنم و از عطرت لبریز میشوم. تو را کنارم حس میکنم و میشوم صدای خندهی یک کودک......
-
از کابوس به رؤیا
یکشنبه 14 بهمن 1397 01:07
شنیدی میگن غصهها آب میشن؟ میدونی چطوری؟ اگه میخوای بدونی از کسی بپرس که کابوسِ شبانهشو برای عشقش تعریف میکنه و با شنیدنِ صدای آروم و مهربونش، تمام غصههاش میشن دوقطره اشک و از چشماش میچکن و تمام. بعدش فقط عشق میمونه و لبخند و شادیای به طعم شراب و عشق و عشق و باز هم عشق.
-
کنجِ تنهایی، دنجِ آغوشِ تو
شنبه 13 بهمن 1397 17:57
یه گوشه از تنهاییهاتو میخوام برای گم شدن از خودم... یه گوشهی دنج فقط برای تو و من. بیا توی همون گوشه، تو و من، سکوت پرهیاهو و شورانگیز خودمون رو زندگی کنیم؛ توی قلبم، یک «تو» هست که از وقتی شدیم «ما»، دنیا شده بهشتم...
-
حضورت
جمعه 12 بهمن 1397 21:31
حضورت چنان تنیده شده در لحظاتم، که روزهای بیحضورت را حتی به یاد نمیآورم. حضورت، آفتاب من است؛ آفتابی که نه سوزان است و نه چشم را خیره میکند... لطیف و نرم و جاری و گرمابخش که دلم را روشن کرده؛ یک عمر آفتاب را از روزهایم حذف کردم که به تو، به آفتابم، برسم.
-
دل میبری، دل!
پنجشنبه 11 بهمن 1397 20:15
جنابِ آقایی که امروز انقده خوشتیپ شده بودی و دل میبردی... شمایی که هرچی بپوشی، حتی با سادهترینها، زیبا و شیک و جذابی... فقط خواستم بگم هرجا هستی حواست باشه قلب یکی به عشق تو میتپهها، باشه؟
-
قامتت
دوشنبه 8 بهمن 1397 18:28
سروبالایی؛ و درکنارت، خودم را زیرِ سایهای امن و امان حس میکنم؛ در کنارت گویی زیرِ چتری از جنسِ نور و رنگ و رؤیا قدم میزنم...
-
صدایت
یکشنبه 7 بهمن 1397 01:35
صدایت، طنینِ سرزندهی موسیقیست؛ که احساسم را به رقص درمیآورد. صدایت همزمان رنگ دارد و روح؛ آبیِ صدایت، معجزهی تبدیل احساس به کلام! سرزندگیش، آهنگِ خندههایت! و چقدر برایم مقدس است اولین کلمهای که از زبان تو شنیدم: سلام!
-
لبخندت
جمعه 5 بهمن 1397 19:04
لبخندت که نور دارد و روشنایی؛ نورش از جنس مهتاب؛ لطیف و بیانتها... دو خط لبخندت، لبهایت را، مجموعهای از تمام خوبیهای جهان را، در بَر میگیرد... لبهایی که لبخندت را، بوسهها و کلامت را یکجا دارد؛ بوسههایی که آتش به جان میزنند و کلامی که ترجمانِ معنای ناب زندگیست...
-
نگاهت
پنجشنبه 4 بهمن 1397 20:25
نگاهت، مهر دارد، احساس و نور و عشق را یکجا دارد... در نگاهت میشود لبخند را دید، میشود لطافت را، مهربانی را لمس کرد... نگاهت، لبریزست از پرمعناترین ناگفتنیهای دنیا؛ چطور از برقِ نگاهت بنویسم وقتی نگاهت، زبانِ مشترکِ پررمز و رازِ ماست، که فقط تو و من میدانیم معنایش را... که اگر همهی عمر محروم شویم از همصحبتی با...
-
چشمهایت
چهارشنبه 3 بهمن 1397 06:16
چشمهایت، اقیانوسِ من است... مجذوبِ رنگ سبز-آبیاش میشوم و با شوق، در نمناکیاش غرق میشوم؛ اقیانوسِ بیکرانِ چشمهایت، قرار و آرامم میدهد... من با چشمهای تو و در چشمهایت زلال میشوم. چشمهایت، کهکشانِ من است... کهکشانی از نور و ستاره، که ا نعکاس تمام زیباییهای دنیا را یکجا دارد... وای از چشمهایت... وای از رنگ...
-
برای دوست داشتنت دلیل نمیخواهم...
جمعه 28 دی 1397 05:24
به دنبال دلیل نیستم برای دوستت داشتن وقتی که با شنیدن صدات تپش قلبم تندتر از همیشه میشه... همین برام کافیه که میشه برای آینده رؤیاهای ابریشمی بافت.
-
برای تو که جانی و جهانی
پنجشنبه 27 دی 1397 22:19
برای کسی که خودش جان من است و چشمهایش، جهانم...