پرواز در آسمان آبی

پرواز در آسمان آبی

این وبلاگ، مخاطبِ خاص داشت... جان‌جانم، به تو از تو می‌نوشتم. اینجا خونه‌ی عشقمون بود که هر روز یه حسِ نابِ جدید توش متولد می‌شد... این وبلاگ از این پس به‌روز نمی‌شود
پرواز در آسمان آبی

پرواز در آسمان آبی

این وبلاگ، مخاطبِ خاص داشت... جان‌جانم، به تو از تو می‌نوشتم. اینجا خونه‌ی عشقمون بود که هر روز یه حسِ نابِ جدید توش متولد می‌شد... این وبلاگ از این پس به‌روز نمی‌شود

تو خداحافظی می‌کنی از دنیای پرواز و من... خداحافظ آسمان آبی من

نامش بی‌مانند بود، درست مثل خودش، مثل رنگ چشمهایش...

روزی که رفت، آسمان ابری نبود، باران نمی‌بارید، ولی قلبم هزار تکه شد، یکی برای من ماند و باقی همه را با خود برد، 

و من با همان تکه که ماند، هنوز دوستش داشتم.

امشب، آخرین موسیقی تو و من


تمام لحظه‌هام‌ پر شده از این آهنگ و دیدن ویدئوی زیبا و پرمفهومش... همه‌ی زندگیم شده این آهنگ و می‌سپرمش به تو

بذار عشقمون که با یه موسیقی شروع شد، امشب با این موسیقی جاودان بشه...

unintended  muse 


عمر کوتاه حس خوشبختی زیر پوست لحظه‌هام


انگار خوشبختی‌ای رو از دست دادم که هیچ‌وقت متعلق به من نبود... 

امشب دلم برای همه‌ی عاشقای دور از هم تنگ شده


فاصله یعنی می‌خوام و نمی‌شه

فاصله یعنی این دنیا که بینمون ایستاده

فاصله یعنی از اینجا که هستم تا تپش قلبم

فاصله یعنی حرفایی که به گوشِت نمی‌رسه

فاصله یعنی صدات که نمی‌شنوم

فاصله یعنی نزدیکترینم، عزیزترینم

فاصله یعنی یک کلمه

فاصله یعنی این روزا



دلریخته


 یادته یه روزی بود، نه خیلی دور، که بادیدن پیامت دستام از شوق می‌لرزید؟ حالا لرزش دستام موندگار شده، شده یه یادگاری عزیز از عشق تو...